چه قدر خیابان که با هم نرفتیم
چه قدر پیاده رو که با هم قدم نزدیم
چه قدر من که بی تو خیال کرد زنده است...
عنوان از:سیدمحمد مرکبیان
گفتی که
رفته رفته چو عمر
آیمت به سر
عمرم زدیر آمدنت
رفته رفته رفتــــ....
انگار تا بوده همین بوده...
نمیشود عشق بشوی و هست بمانی...
پ.ن:عنوان کامل مطلب در بیت زیر:
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست
آن جا جز آن که جان بسپارند، چاره نیست...