من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."
من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

کاش هنوزم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم...(I)

بچه که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم 
اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم 

کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود 
کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش 
را از نگاهش می توان خواند 

دنیای ما اندازه ی هم نیست....

دنیای ما اندازه ی هم نیست

من خیلی وَقتا ساکِتَم، سَردم

وقتی که میرَم تو خودم شاید

پاییزِ سالِ بعد برگُردَم


شعرکامل در ادامه مطلب. بشنوید از اینحا
ادامه مطلب ...

چای دم کن خسته ام از تلخی نسکافه ها....

چای داغی که دلم بود به دستت دادم

آنقدر سرد شدم از دهنت افتادم

بی تو پتیاره پاییز مرا می شکند

این شب وسوسه انگیز مرا می شکند...


سلام.ببخشید کم سرمیزنم بهتون. یه ذره کارام به هم پیچیده. سرم خلوت شه جبران میکنم.

‫ﺳــــﺎﻳـــﻪ ﻫﻢ ﻓـﻜﺮ ﺟﺪاﻳﻲ ﻣﻴﻜﻨﻪ

‫ﻓﺼﻞ ﭘﺎﻳﻴﺰی ﻣﻦ ﻛﻪ ﻣﻴﺮﺳﻪ

‫ﻓﺼﻞ اﻧـﺪوه ﺳﻔﺮ ﺳﺮﻣﻴﺮﺳﻪ

‫ﺗﻮ ﺳﻜﻮت ﺧﺴﺘﻪی ﺑﺎور ﻣﻦ

‫ﺳــــﺎﻳـــﻪ ﻫﻢ ﻓـﻜﺮ ﺟﺪاﻳﻲ ﻣﻴﻜﻨﻪ

‫ﺷﺎﺧﻪ ﺳﺮد وﺟﻮدم ﻧﻤﻴﺨﻮاد

‫رگ ﺑـﻴﺪاری ﻟﺤﻈﻪﻫﺎم ﺑﺎﺷﻪ

‫ﻧـﻔـﺴـﻢ در ﻧـﻤـﻴـﺎد

‫ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺧﻮاب ﻧﻤﻴﺎد

هم‌چنان حالم خوب نیست!

هم‌چنان حالم خوب نیست!

احساس می‌کنم شکست خورده‌ام،
در زمان ُ در عرض!
از که؟

صحبت ِ کَس نیست

نمی‌دانم ..

احساس می‌کنم،

کلمه‌ی ابد گنجشک ِ وجودم را مسحور ِ چشمان ِ خود کرده است!

حسین پناهی

دم سحرا تو حرم امام رضا




امام رضا به درد من دوا             بده بیا منو شفا بده                 به من یه کربلا بده

عمریه که تو رو فریاد می زنم     گره بر پنجره فولاد می زنم    تا دلم میگیره مثل غروبا     میرم و توی حرم داد می زنم

قربون کبوترای حرمت  قربون این همه لطف و کرمت    همیشه زائر تو فراوونه هرکی  یک گوشه به عشقت می خونه

کنج خلوت هرکسی رو می بینی اشک چشماش می چیکه دونه دونه   حرم از اشک اونا دریا میشه خریدار گریه ها زهرا میشه

دم سحرا تو حرم امام رضا             بازم دل من داره هوای کرب و بلا


بشنوید 


همه درد دنیا یه شب درد من نیست

باز یه بغضی گلومو گرفته

باز همون حس دردِ جدایی

من امروز کجام و تو امروز کجایی؟

حالِ تو بدتر از حالِ من نیست

پُشت این گریه خالی شدن نیست

همه درد دنیا یه شب درد من نیست


تو از قبله ی من ،گرفتی خدا رو

کجایی ببینی یه شب حالِ ما رو

فقط حال من نیست که غرق عذابِ

ببین حال مردم مثِ من خرابِ کجایی؟

باز یه بغضی گلومو گرفته

باز همون حسِّ درد جدایی

من امروز کجام و تو امروز کجایی؟

پ.ن1:دوعکس رو مناسب دیدم.البته خودم درست کردم(غمپوز)!!

از اینجا بشنوید"کجایی"باصدای احسان خواجه امیــری

پ.ن:سلام.امیدوارم خوب باشین.به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست:))

خب کم کم وبلاگ منم به آخر راه رسیده.به قول شاعر"هیچ راهی به هیچ مقصدی ختم نمیشود فقط  راه ها از یک جایی به بعد تمام میشوند همین فقط چندتا مطلبی مونده که بذارم ودلم نمیاد بدون اونا برم.و یه وعده داده بودم از عکس ها و خاطرات مشهدم که خیلی دلم میخاد اونارو هم بگم. خلاصه گفتم که بعد نگین یهو رفتی.حالا چندصباحی هسیم هنوز مزاحمتون. واینکه اصن بحث لوس بازی نیست که بخوام کسی رو ناراحت کنم(چه حرفا:)) )

یاعلی

برفی سنگین نشست؛ درختی زیبا شد، درختی شکست!


بی هوا این بیت می آید در ذهنم:

عمری دگر بباید
بعد از وفات ما را
کاین عمر طی نمودیم
اندر امیدواری...
فکر میکنم، چیزی باید بیاید و حال و روزمان را سپید و روشن کند... 
این سیاهی ها... آه از این سیاهی ها...
دلمان گرفته،شاید از گرمای زیاد است.گاهی باید سرد بود.مثل برف.

پ.ن:داشتم آرشیو معروف عکسهایم را مرور میکردم خوردم به این عکس،باحس و حالمان جور آمد.حس وحالمان سرد بود.این بیت سردترش کرد.
واقعا این بیت"عمری دگر ببایدبعد از وفات ما را،کاین عمر طی نمودیم،اندر امیدواری..." وصف حالم است.یعنی شاه بیتی بود برایم.به طوری کلی درس عبرتی ست برایم. برای شما کاش نباشد.یاعلی

ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان نکن

دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن

چون خمشان  بی گنه روی بر آسمان مکن

باده ی خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای

بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن

دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی

بار دگر گرفتمت بار دگر چونان مکن


پ.ن.1:شعرکامل در ادامه مطلب. کلا شعرهای کلاسیک و یا به سبک کلاسیک که خواننده های معاصر میخونند را دوست میدارم.شمام گوش کنید شاید دوست میداشتندی.

پ.ن2:این عکس رو مناسب دیدم با این شعر.نظرشما چیه؟!یک ساعتی روعکس وقت نهادم.بگین خوبه.هه

پ.ن3: ازابنجاا+++ بشونید باصدای محسن چاوشی. 

ادامه مطلب ...

ایـن چنیـن طراریـت بـا من مسـلم کی شـود...

خود به جهان در مرا ، یک دلکی بود و بس

ما همه چون  یک دلیم، قصد ِشبیخون چراست؟
نظامی