-
وخدایی که مثل هیچکس نیست....
جمعه 4 اسفندماه سال 1391 23:45
*مطلب کوتاه درباره ی این آیه ی امیدبخش در ادامه مطلب گذاشتم...دوست داشتین بخونید بگو: «اى بندگان من که بر نفس خویش اسراف (و ستم) کردهاید! از رحمت خداوند مأیوس نشوید، همانا خداوند همهى گناهان را مىبخشد، زیرا که او بسیار آمرزنده و مهربان است. (سوره زمر؛ آیه 53) اگر فکرمی کنید زبانم لال! دامن خود را به گناهانی آلوده و...
-
تصادف
جمعه 4 اسفندماه سال 1391 21:52
تصادف بدی کرده بود... به هر کسی که به ملاقاتش می آمد، می گفت:شانس آوردم زنده ام،بخاطر ایمنی بالای ماشینم بود که زنده ماندم!!! . . . و خداوند فقط سکوت کرده و لبخند می زند...
-
ماه دوازدهم آمد و نیامدی....
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1391 22:05
-
آقا! قرارِ شاه و گدا یادتان که هست؟ مشهد،حرم، ورودیِ باب الجوادتان
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1391 14:05
-
تسلیت وفات حضرت معصومه(س)
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1391 23:45
ای که به قم قدر و بها دادهای کشـور ما را تــــو صــــفا دادهای نام تـو بــر قلب، صـفا میدهد روضهی تو بوی رضا (ع) میدهد امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: خداوند حرمی دارد که مکه است؛ و رسول خدا حرمی دارد که مدینه است؛ و برای امیرالمۆمنین حرمی دیگر است، که کوفه است؛ و برای ما اهل بیت حرمی دیگر است که آن شهر قم...
-
نگو طفلی دل سپرده، یه نفر دلش رو برده....
سهشنبه 1 اسفندماه سال 1391 23:52
نگو طفلی دل سپرده، یه نفر دلش رو برده بگو چون عاشقه قلبش تا به حال از غم نمرده میدونی زندگی سخته بار حرف زور زیاده کسی برده که قلبش رو، به دست غم نداده نگو طفلکی منم، من شهامتم زیاده هیچ کسی هنوز تو دنیا مثل من که دل نداده مثل پرواز پرنده توی قلب آسمونا من دلو به عشق سپردم توی قلب کهکشونا پر زدم من توی چشمات من از...
-
میلاد امام حسن عسکری(ع) بر امام زمان(عج) ومسلمانان مبارک
دوشنبه 30 بهمنماه سال 1391 23:49
فهمیدم از ترنم سرداب سامرا هر جا که جمکران شده شهر قُمش تویی امام حسن عسکری علیه السلام: عابدترین مردم، کسی است که واجبات الهى را انجام دهد. (بحارالانوار، 75/373) آقا تولدت مبارک..... مهدی (عج)جان میلاد پدرگرامیت مبارک.... ماهم خوشحالیم از خوشحالیت...شرمنده ایم آقا،دستانمان پر ازخالیست... از ما بپذیر...
-
خنده بر لب میزنم تا کس نداند درد من
دوشنبه 30 بهمنماه سال 1391 21:33
هنوز غصه خود را به خنده پنهان کن بخند! گرچه تو با خنده هم غم انگیزی * کامل بیت عنوان: خنده بر لب میزنم تا کس نداند درد من/ ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت شعرکامل در ادامه مطلب(شاعر: فاضل نظری) اگرچه شمعی و از سوختن نپرهیزی نبینم ات که غریبانه اشک می ریزی! هنوز غصه خود را به خنده پنهان کن! بخند! گرچه تو با خنده...
-
فرق است...
جمعه 27 بهمنماه سال 1391 21:42
فرق است میان آنکه یارش در بر با آن که دو چشم انتظارش بر در
-
وین گلستان همیشه خوش باشد
جمعه 27 بهمنماه سال 1391 21:29
گفتم: گل بستان را چنان که دانی بقائی و عهد گلستان را وفائی نباشد، و حکما گفته اند: هر چه نپاید دلبستگی را نشاید. گفتا طریق چیست؟ گفتم: کتاب گلستانی توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد. به چه کار آیدت ز گل طبــــقی از گلســـــــــتان من ببر ورقی گل همین پنج روز و شش باشد وین گلستان همیشه خوش باشد...
-
شاید آن روز که سهراب نوشت: "تا شقایق هست زندگی باید کرد" ندانست
پنجشنبه 26 بهمنماه سال 1391 22:58
-
آقا یکی از شروط توحید تویی * مدیون توام اگر خدایی دارم
چهارشنبه 25 بهمنماه سال 1391 23:02
-
غررالحکم
چهارشنبه 25 بهمنماه سال 1391 00:34
-
دستانم بوی گل گرفت*
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1391 13:03
دستانم بوی گل میداد مرا به جرم چیدن گل، محاکمه کردند اما هیچکس گمان نکرد شاید گلی کاشته باشم...
-
دستان من دستان تو.....
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1391 12:55
دستان ِ من نمیتوانند نه؛ نمیتوانند هرگز این سیب را عادلانه قسمت کنند! تو به سهم خود فکر میکنی من به سهم تو!
-
جاده!
دوشنبه 23 بهمنماه سال 1391 11:53
چه کنیم با تو؟! جاده! آدمها را به ما میرسانی، آدمها را از ما میگیری ...
-
هرکسی را بیشتر دوست داریم
شنبه 21 بهمنماه سال 1391 15:37
از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند....
-
غررالحکم
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 23:55
-
زمستان از نیمه گذشته وُ خبری از آن برف نیست...
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 23:00
قرار بود برفى بیاید و مرا با خود ببرد... قرار بود برفى بیاید و من چترم را بردارم بزنم به برف تکه های روحم را با آن ببارم و گم شوم... زمستان از نیمه گذشته وُ خبری از آن برف نیست ... پس من کجا گم شوم؟ چگونه؟
-
من که خوبم، دو سه روزیست دلم میخواهد آخر راه تو باشی
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1391 17:16
-
در من هوای هیچ کس نیست!
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1391 17:06
تو رفتی من هم نمردم، قبول ... درست مثل همین چای، بی قند!
-
غم انگیزترین
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1391 16:39
چمدان دست تو و ترس به چشمان من است این غم انگیزترین حالتِ غمگین شدن است ...
-
یادمان باشد...
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1391 00:35
یادمان باشد اگرخاطرمان تنهاماند طلب عشق ز هربی سروپایی نکنیم یادمان باشداگرحال خوشی دست بداد جزبرای فِـــــــــرج یار دعــــایی نکنیم شعرکامل در ادامه مطلب... یادمان باشدازامروز،خطایی نکنیم گرکه درخویش شکستیم،صدایی نکنیم پرپروانه شکستن هنرانسان نیست گرشکستیم،زغفلت من و مایی نکنیم یادمان باشداگر شاخه گلی راچیدیم وقت...
-
عشق حقیقی.......
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 22:59
مسجد جامع گوهرشاد مشهد یکى از مهمترین بناهاى دوران شاهرخ در سال 812 ه.ق زیر نظر استاد قوام الدین شیرازى از مهندسین برجسته و نامور خراسان و هرات، ساخته شده است. اما داستان آن! گوهرشاد زنی پارسا و مومن، روزی که به زیارت بارگاه امام رضا درود و رحمت خداوند بر او باد، رفته بود به دلش افتاد مسجدی در مقابل حرم ایشان بنا کند...
-
پُری از حس آرامش...
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 16:21
پُری از حس آرامش، شبیه ِ چای ِ بابونه با لبخندای شیرینت، تنفس میکنه خونه ... ودیعه عزیزدوست
-
صلح میدهند مرا با من......
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 16:19
دستان َت پرچم ِ سفیدی است، که تکان میخورد میانهی ِ این جنگ ِ هزار و یک شب ِ خونین ِ خیابانها ...
-
محبت است که زنجیر میشود گاهی...
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1391 01:05
مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز... جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی..... بگیر دست مرا آشنای درد بگیر... نگو چنین و چنان ،دیر میشود گاهی... هوای خانه چه دلگیر میشود گاهی... از این زمانه دلم سیر میشود گاهی...
-
سلام! ضامن آهو، دل شکسته من به پای بوس نگاهت، غریب می آید
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1391 16:06
همیشه از حرمت، بوی سیب می آید صدای بال ملائک، عجیب می آید! سلام! ضامن آهو، دل شکسته من به پای بوس نگاهت، غریب می آید نگاه زخمیِ تو، تا بقیع بارانی است مگر ز سمت مدینه، طبیب می آید؟!.. به پای در دلت، ای غریبه تنها علی(ع) ز سمت نجف، عنقریب می آید طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست. کبوتر دل من، بی شکیب می آید برات گشته به...
-
جوانی، جوانی، جوانـــی
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1391 16:03
سحرگه به راهی یکی پیر دیدم سوی خاک خم گشته از ناتوانی بگفتم: چه گم کرده ای اندرین راه؟ بگفتا: جوانی، جوانی، جوانـــی شاعر:ملک الشعرای بهار
-
نیمکت ِ چوبی ِ توی پارک...
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1391 21:48
هزار و یک قصۀ عاشقانه میداند نیمکت ِ چوبی ِ توی پار ک...