من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."
من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را

بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را
قایق ات را بشکن! روح تو دریایی نیست ...

این صحبت کریستین بوبن رو چقدر دوست دارم که میگه : دوست داشتن کسی در حکم خواندن اوست ؛ در حکم آن است که بتوانیم تمام نوشته هایی را که در دل دیگری نوشته شده را بخوانیم و .... و هولناکترین حادثه ای که میان دو نفری که دلبسته گی بهم دارند اتفاق می افتد آن است که یکی از آندو گمان کند هر چه دل دیگری است خوانده است ! ......... این حرف بی اندازه زیبا و درسته !  مگر نه اینکه ما هر یک کتابی هستیم که هنوز نانوشته زیادی داریم ؟؟؟ ......  بقول بزرگی همه ی آنچه نوشته ام برای بیان قسمت کوچکی بوده است که هنوز نتوانسته ام بیان کنم ! ...

**********

از حاضر جوابی خیلی لذت میبرم نمونه ی خنده دار و باز مزه ی این حاضر جوابی این مورد که الان میگم . میگن جامی شعر زیبایی گفته بود که مطلعش این بیته :

  بس که در جان فکار و چشم بیدارم تویی     هر که پیدا میشود از دور پندارم تویی !

   میگویند رندی خواست حال جامی رو بگیره و بعنوان انتقاد گفت :‌ شما که میگی : هر که پیدا میشود از دور پندارم تویی ! شاید خری پیدا شد !

 جامی هم گفت : باز پندارم تویی !

دم سحرا تو حرم امام رضا




امام رضا به درد من دوا             بده بیا منو شفا بده                 به من یه کربلا بده

عمریه که تو رو فریاد می زنم     گره بر پنجره فولاد می زنم    تا دلم میگیره مثل غروبا     میرم و توی حرم داد می زنم

قربون کبوترای حرمت  قربون این همه لطف و کرمت    همیشه زائر تو فراوونه هرکی  یک گوشه به عشقت می خونه

کنج خلوت هرکسی رو می بینی اشک چشماش می چیکه دونه دونه   حرم از اشک اونا دریا میشه خریدار گریه ها زهرا میشه

دم سحرا تو حرم امام رضا             بازم دل من داره هوای کرب و بلا


بشنوید 


من دهاتی ترین پسر در شهر، یا به قول تو ، بچه شهرستان

من دهاتی ترین پسر در شهر، یا به قول تو ، بچه شهرستان

تو پر از ناز و دختری شهری ، با کلاسی و بچه ی تهران 


کیف و کفش تو دُلچه گابانا ، پای من کفش ملی پاره

تو به فکر فرنچ ناخن هات ، من بدبخت فکر چمچاره 


جنس من از قرون وستا و جنس تو از تحول رنسانس

این تفاوت مرا چنین کرده : یک جوان دهاتی و بد شانس


با چه ذوقی شروع شد قصّه ، ثبت نام و قبولی کنکور

آمدم سمت شهرتان روزی ، با هزار آرزوی رفته به گور


آمدم با امیدهای پدر، با همان زخم های کارگری

حرف مادر همیشه یادم هست: "نه نه از یاد مادر و نبری ! "


روز اوّل چه روز خوبی بود ، نام من بود "سوژه ی خنده"

با شما دوستانه خندیدم ، سوژه ای بود لهجه ی بنده 


غرق حال و هوای دانشگاه ، روزهایی که رنگ شادی بود

عادتم داد خنده های تو و عاشقم کرد با تمام وجود


من به دنبال تو ! تو از من دور.. فکر و ذکرم فقط تو بودی و بس

روزهایی که در پی ات بودم ، شده بودی برای من همه کس


صندلی های خسته ی اُتوبوس ، معطلم کرد .. دیر شد دیروز... 

و من از پشت شیشه می دیدم ، که نشستی درون لند کروز


تو به فکر اُتُو زدن بودی ، من به فکر تراکتور بابا 

حق به تو می دهم.. برو با او.. من پرم از نبودن دنیا


پرم از لهجه ای که دورم کرد ، از تو ، از جمع ، از کنار شما

تو خجالت کشیدی از لُپِ من ، قرمزی بود رنگ شرم و حیا


من کلاغی در آخر قصه ، فکر رفتن در این همه تردید 

نه نباید بمانم اینجا ها ! بعد آن صحنه ها که چشمم دید


از خودم دور تر شدم ، از عشق ، از دهاتی که بوی باران داشت

از شرافت عجیب دورم کرد ، زرق و برقی که شهر تهران داشت


ولی امروز آمدم به خودم 

می روم زود سمت ترمینال

می روم زود.. آی ! آزادی؟..! !

بین مان هر چه هست و نیست حلال

 پ.ن:شعر از دوست خوب وشاعرم علی صفری هست.خیلی شعرهای جالبی داره.انشالله کتابش چاپ بشه
به زودی
پ.ن2:گفتم دانشگاه شروع شده بعضی ها قبول شدن ب سلامتی.جو گیرنشن هه
پ.ن3:میخاسم برم همه میگفتن نرو و...خخخ حالا یه هفته س مطلب میذارم یکشونم نیومدن.برام مهم هم نیس البته. 

اینجا 
همه 
هر لحظه می‏پرسند:
-                         حالت چطور است؟
اما 
کسی 
یک بار
از من نپرسید:
-                 بالت . . .

پرنده در زیر دستی که دست نیست
قیصر امین پور.
پ.ن:خب کسی حال ماراهم نپرسید چه رسد به بال.

یک گره بر بخت من زد یک گره بر روسری هر کدامش وا شود، من روزگارم محشر است

تا نگهبانان ابرو دست‌شان بر خنجر است
فتح چشمان قشنگت مثل فتح خیبر است

رنگ چشمت بهترین برهان اثبات خداست
«قل هو الله احد» گوید هر آن کس کافـَر است

انحنای ناب مژگانت «صراط المستقیم»
از نگاهت دل ‌بریدن هم جهاد اکبر است

خنده‌هایت چون عسل حتا از آن شیرین‌ترند
هر لبت تمثیل زیبایی ز حوض کوثر است

بوسه‌هایت طعم حوّا می‌دهد با عطر سیب
بوسه‌هایت یادگاری از جهان دیگر است

لب به خنده وا کنی؛.. آرامشم پَر می‌کشد
غنچه می‌گردد لبت؛.. فریاد من بالاتر است

یک دو تار از کاکلت دل را اسارت برده است
الامان از روسری، زیرش هزاران لشکر ‌است

مهربان هستی، دلم در بند موهایت خوش است
مهربانی با اسیران شیوه‌ی پیغمبر است

آیه‌الکرسی کجا هم قدّ موهایت شود؟
گفتن از اعجاز مویت کار چندین منبر است

جد من قابیل و گندم‌زار مویت پرثمر
بهر من هر خوشه‌اش از هر دو دنیا سرتر است

یک گره بر بخت من زد یک گره بر روسری
هر کدامش وا شود، من روزگارم محشر است

خواهشی دارم... جسارت می‌شود... اما اگر

موی تو آشقته باشد دور گردن بهتر است


مهدی ذوالقدر


پ.ن:این شعر راخیلی وقت بود میخاسم بگذارم نشد.خیلی غزل زیبایی هست.البته برا خیلیتون زوده

یک زمانی اگر عاشق شدیم برای معشوقه مان میخوانیمش حال برای خالی نبودن عریضه گفتیم شاید کسی اینجا باشد بخواهد برای معشوقه ش بخواند.البته امروز معشوقه راستین کم است.یافتین بماهم بگوییدبعــله ، به قول شاعر کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است.....بیشتر دوستهایی هستن چندروزه، امیدوارم روزی واقعا عاشق شوید.نه از این عشق های مسخره ی امروزیحالا نگین من دارم میرم وبمو حذف کنم شکست عشقی خوردماداشتم گپ میزدم فرزندانمیاد دار این سخن از من که پس از من گویی یاد باد آن که مرا این سخن از وی یاد است....

خب من هنوز نرفتم دیگه هیچکدوم نیومدین وبم آ.یادتون باشه هفته آخریه سر نزدین آ.خب دیگه جوصله ندارین شاید.به هرحال.موفق باشیناین سماور جوش است پس چرا می‌گفتی دیگر این خاموش است؟ باز لبخند بزن ،قوری قلبت را زودتر بند بزن.... بداهه گویی های در ذهنم می آید نمیدانم چرا حالا که ما میریم بلاگ اسگای لامذهب امکاناتی نهاده در قسمت پاسخ نظرات که واقعا آدم رفتن برایش سخت تر میشود

و چای می‏خورم و حسرت خراسان را...

دو هفته ای ست که ظرف نبات‏مان خالی ست
و چای می‏خورم و حسرت خراسان را...

استکان چای

حسن بیاتانی


پ.ن:سلام دوستان عزیزم.امیدوارم خوب باشین.نتم قطع شده و فکرم نکنم وصلش کنم.الانم با برادر ایرانسل اومدم نت که همکاری نمیکنه نظراتتون رو جواب بدم سرعت پایینه.این مطلب روهم به زوری نوشتم نهادم. انشالله خوب شه سرعتش سرمیزنم و جواب نظرات شما عزیزانم رو میدم.با پوزش فراوان.
خب مطالبمو جمع بندی کردم آماده ست.حالا اگه بشه میذارم تنظیم کنم خودکار منتشرشه.
خلاصه مارو ببخشین.اومدین سرنزدیم .مرسی از مهربونیتون.
لینکمم هرکدوم خاسین میتونین پاک کنید.
مخلصیم.
خیلی التماس دعا

همه درد دنیا یه شب درد من نیست

باز یه بغضی گلومو گرفته

باز همون حس دردِ جدایی

من امروز کجام و تو امروز کجایی؟

حالِ تو بدتر از حالِ من نیست

پُشت این گریه خالی شدن نیست

همه درد دنیا یه شب درد من نیست


تو از قبله ی من ،گرفتی خدا رو

کجایی ببینی یه شب حالِ ما رو

فقط حال من نیست که غرق عذابِ

ببین حال مردم مثِ من خرابِ کجایی؟

باز یه بغضی گلومو گرفته

باز همون حسِّ درد جدایی

من امروز کجام و تو امروز کجایی؟

پ.ن1:دوعکس رو مناسب دیدم.البته خودم درست کردم(غمپوز)!!

از اینجا بشنوید"کجایی"باصدای احسان خواجه امیــری

پ.ن:سلام.امیدوارم خوب باشین.به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست:))

خب کم کم وبلاگ منم به آخر راه رسیده.به قول شاعر"هیچ راهی به هیچ مقصدی ختم نمیشود فقط  راه ها از یک جایی به بعد تمام میشوند همین فقط چندتا مطلبی مونده که بذارم ودلم نمیاد بدون اونا برم.و یه وعده داده بودم از عکس ها و خاطرات مشهدم که خیلی دلم میخاد اونارو هم بگم. خلاصه گفتم که بعد نگین یهو رفتی.حالا چندصباحی هسیم هنوز مزاحمتون. واینکه اصن بحث لوس بازی نیست که بخوام کسی رو ناراحت کنم(چه حرفا:)) )

یاعلی

برفی سنگین نشست؛ درختی زیبا شد، درختی شکست!


بی هوا این بیت می آید در ذهنم:

عمری دگر بباید
بعد از وفات ما را
کاین عمر طی نمودیم
اندر امیدواری...
فکر میکنم، چیزی باید بیاید و حال و روزمان را سپید و روشن کند... 
این سیاهی ها... آه از این سیاهی ها...
دلمان گرفته،شاید از گرمای زیاد است.گاهی باید سرد بود.مثل برف.

پ.ن:داشتم آرشیو معروف عکسهایم را مرور میکردم خوردم به این عکس،باحس و حالمان جور آمد.حس وحالمان سرد بود.این بیت سردترش کرد.
واقعا این بیت"عمری دگر ببایدبعد از وفات ما را،کاین عمر طی نمودیم،اندر امیدواری..." وصف حالم است.یعنی شاه بیتی بود برایم.به طوری کلی درس عبرتی ست برایم. برای شما کاش نباشد.یاعلی

تولد


پدر و مادر عزیزم قلبی به بزرگی دریا و روحی به وسعت آسمانها دارید

امیدوارم همیشه شاداب، خندان و سالم باشید.انشالله.

تولدتان مبارک.سایه تان مستدام.


جالبه که روز تولد پدر ومادرم دریک روزه.ههه.


لحظه به لحظه عمرمو، مرهون و مدیون توام...


رشته ی مهرمو آقا به خیمه ی تو بسته ام، 

گر چه هزاران مرتبه قلب تو رو شکسته ام

خوب میدونم بدم ولی قلبمو با صفا بکن،

 وقتی نماز شب میخونی، مولا منو دعا بکن


الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم