من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."
من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

خسته ام....

هم‌چنان حالم خوب نیست!

احساس می‌کنم شکست خورده‌ام،
در زمان ُ در عرض!
از که؟

صحبت ِ کَس نیست

نمی‌دانم ..

احساس می‌کنم،

کلمه‌ی ابد گنجشک ِ وجودم را مسحور ِ چشمان ِ خود کرده است!
..

حسین پناهی

شهادت امام غریب،کریم اهل بیت(ع) امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد


از صبر تو یا حسن جهان غرق غم است

چون زائر عارف، به حق تو کم است

هــــر کس به زیارت تــــو آیــــد به بقیـع

بــر روی پل صراط ، ثابت قدم است


سلام بر تو ای غریب‌تر از غریب،

سلام بر مزار بی چراغ و تربت کم زائرت.

سلام بر مظلومی تو در شهر و دیار و کاشانه‌ات...

سلام بر تو که با عصمت و طهارت فاطمی، در خاک غریبانه بقیع آرمیده‌ایی و آفتاب و ماهتاب، تنها سنگ مزار تو هستند...

سلام بر تو که سایبان خستگی‌های تربت پاکت، تنها و تنها، بال کبوترانی است که روز و شب بر آن خاک بوسه می‌زنند!

غریب شهر مدینه تویی که پنجره‌ها ز غربت شب‌های تنهایی تو می‌گریند.

و امروز فرزند پیامبر(ص)، فرزند علی(ع) و فرزند فاطمه(س) دارد در کوچه‌های مدینه تشییع می‌شود و زمین و زمان، سیاه پوشیده است.

به حضرت امام حسن(ع) عرض شد: چرا شما هرگز نیازمندی را نا امید بر نمی‌گردانید، اگر چه سوار بر شتر باشید؟

امام حسن(ع) فرمودند: خود من هم محتاج و نیازمند درگاه خداوند هستم و دوست دارم که خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم در حالی که نیازمند هستم، نیازمندان را نا امید کنم. عادت خداوند این است که نعمت‌هایش را بر من ارزانی بدارد و عادت من هم این است که نعمت‌هایش را به بندگانش عطا کنم، و می‌ترسم که اگر از این عادت خود دست بردارم، خداوند هم دست از عادت خود بردارد. نور الابصار، ص 123 - کنز المدفون، ص 434

زمستان....

من امشب میهمان فصل سردم
دریغم، حسرتم، انبوه دردم
مرا امشب بهاری کن، بهاری
که شاید از زمستان برنگردم!


من و فصل سرد زمستان


زندگی.....

زندگی ام به تاری بند است
نچینی اش...

زندگی

 و اگر امید نبود، چه بود؟ اینکه بعد از حالت حسرت هم امیدوارت میکند که بنده را رها نمیکند، این خیلی خووب است.... چه بخواهم بیشتر از این؟

یا رضا(ع) رضاشو ازمن....

بر آستان جانان، گر سر توان نهادن 
گلبانگِ سربلندی، بر آسمان توان زد

بیا و ضامن من شو


حیف!


http://raze-sarbaste.persiangig.com/new_pic/images.jpg


حیف!
میزبان خوبی نبودم
برای اولین دانه برفی
که روی پلکم نشست

چراغی در دستم، چراغی در دلم

 

 

 

لبریز شکست هم‏چنان می‏گردم
دیوانه و مست هم‏چنان می‏گردم
در شهر شما در به در انسان‏م
خورشید به دست هم‏چنان می‏گردم 


جلیل صفربیگی

پاییز تنهایی

Fall 

 

تنهایی
نامِ دیگر پاییز است،
هرچه عمیق‌تر
برگ‌ریزانِ خاطره‌هاتْ بیش‌تر

 

رضاکاظمی

می روم.......


404182_372405236178946_1516976121_n.jpg (800×533)

این روزها سخاوت باد صبا کم است

یعنی،خبر ز سوی تو _این روزها_کم است


دل در جواب زمزمه های "بمان"ِ من

می گفت"می روم" که در این سینه جا کم است




محمد سلمانی

طنین نام مرا موریانه خواهد خورد

شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید

محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید

طنین نام مرا موریانه خواهد خورد
مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید

دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم
مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید

در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم
مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید

مگر سماجت پولادی سکوت مرا
درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید

بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید

قیصر امین پور