من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."
من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

گاهی مرا "نگاه کنی" "رد شوی" بس است....

مو واکن و ببین که در این شهر عده ای
با این کمند "گرم به هم ریختن" خوشند

 
 

آن شاعران که از تو به توصیف "تن" خوشند

"کور"ند آنقدر که به یک "پیرهن" خوشند

زیبایی ات وسیع تر از حد وصف ماست
بدبخت مردمی که به اشعار من خوشند!

دل خوش به "خنده" های رقیبان من مباش
دیوانه ها همیشه که نه... غالبا خوشند!

مو واکن و ببین که در این شهر عده ای
با این کمند "گرم به هم ریختن" خوشند

گاهی مرا "نگاه کنی" "رد شوی" بس است
آنان که بی کسند، به یک "در زدن" خوشند...
شعر از: حسین زحمتکش
واقعا شعر نابی هس.انصافا شعرای قشنگی گلچین میکنم تعریف از خود نباشه(غمپوز) راسی باورکنید وقت وبگردی ندارم مث قبل که میومدم بتون سرمیزدم.ببخشین همگی

گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!

طرّه آشفته -چنین- در گذرِ باد، مرو 
که پریشانیِ زلف تـو، پریشـانم کرد

شعر از:صحبت لاری
عنوان ازحسین زحمتکش (گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!/ معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها )

دوست دارم جستجو در جنگل موی تو را


دوست دارم جستجو در جنگل موی تو را
از خدا چیزی نمی خواهم به جز بوی تو را

دختر زیبای جنگل های آرام شمال!
از کجا آورده دست باد گیسوی تو را؟

آستینت را که بالا داده بودی دیده اند
خلق رد بوسه ی من روی بازوی تو را

چشمهایت را مراقب باش، می ترسم سگان
عاقبت در آتش اندازند آهوی تو را

کاش جای زندگی کردن در آغوشت، خدا
قسمتم می کرد مُردن روی زانوی تو را...
*شعر از "ناصر حامدی"

بسی زیبا بود این شعر.آدم حس عاشقی بهش دس میده خخخخ
خیلی وقت پیش حفظش کرده بودم برای عشقمان بخوانیم انشالله در آینده هههه

یک گره بر بخت من زد یک گره بر روسری هر کدامش وا شود، من روزگارم محشر است

تا نگهبانان ابرو دست‌شان بر خنجر است
فتح چشمان قشنگت مثل فتح خیبر است

رنگ چشمت بهترین برهان اثبات خداست
«قل هو الله احد» گوید هر آن کس کافـَر است

انحنای ناب مژگانت «صراط المستقیم»
از نگاهت دل ‌بریدن هم جهاد اکبر است

خنده‌هایت چون عسل حتا از آن شیرین‌ترند
هر لبت تمثیل زیبایی ز حوض کوثر است

بوسه‌هایت طعم حوّا می‌دهد با عطر سیب
بوسه‌هایت یادگاری از جهان دیگر است

لب به خنده وا کنی؛.. آرامشم پَر می‌کشد
غنچه می‌گردد لبت؛.. فریاد من بالاتر است

یک دو تار از کاکلت دل را اسارت برده است
الامان از روسری، زیرش هزاران لشکر ‌است

مهربان هستی، دلم در بند موهایت خوش است
مهربانی با اسیران شیوه‌ی پیغمبر است

آیه‌الکرسی کجا هم قدّ موهایت شود؟
گفتن از اعجاز مویت کار چندین منبر است

جد من قابیل و گندم‌زار مویت پرثمر
بهر من هر خوشه‌اش از هر دو دنیا سرتر است

یک گره بر بخت من زد یک گره بر روسری
هر کدامش وا شود، من روزگارم محشر است

خواهشی دارم... جسارت می‌شود... اما اگر

موی تو آشقته باشد دور گردن بهتر است


مهدی ذوالقدر


پ.ن:این شعر راخیلی وقت بود میخاسم بگذارم نشد.خیلی غزل زیبایی هست.البته برا خیلیتون زوده

یک زمانی اگر عاشق شدیم برای معشوقه مان میخوانیمش حال برای خالی نبودن عریضه گفتیم شاید کسی اینجا باشد بخواهد برای معشوقه ش بخواند.البته امروز معشوقه راستین کم است.یافتین بماهم بگوییدبعــله ، به قول شاعر کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است.....بیشتر دوستهایی هستن چندروزه، امیدوارم روزی واقعا عاشق شوید.نه از این عشق های مسخره ی امروزیحالا نگین من دارم میرم وبمو حذف کنم شکست عشقی خوردماداشتم گپ میزدم فرزندانمیاد دار این سخن از من که پس از من گویی یاد باد آن که مرا این سخن از وی یاد است....

خب من هنوز نرفتم دیگه هیچکدوم نیومدین وبم آ.یادتون باشه هفته آخریه سر نزدین آ.خب دیگه جوصله ندارین شاید.به هرحال.موفق باشیناین سماور جوش است پس چرا می‌گفتی دیگر این خاموش است؟ باز لبخند بزن ،قوری قلبت را زودتر بند بزن.... بداهه گویی های در ذهنم می آید نمیدانم چرا حالا که ما میریم بلاگ اسگای لامذهب امکاناتی نهاده در قسمت پاسخ نظرات که واقعا آدم رفتن برایش سخت تر میشود

بی آنکه خواسته باشی

بی آنکه خواسته باشی
پیامبری هستی

و معجزه ات تنها
تصویر کوچکی است در قاب پنجره ام.



تصویر دختــری که هنوز
شیطنتش،
قاصدکی کوچک را تا پیچ کوچه دنبال می کند
و گیسوانش در باد
سرچشمه تمام رودهایِ زمین است.