من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."
من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

شب قدر. . . .


شب نوزدهم: اولین شب از شب‌های قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمی‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال رقم می‌خورد و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می‌شوند و به خدمت امام زمان علیه‌السلام مشرف می‌شوند و آنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می‌کنند.

اعمال شب قدر بر دو نوع است: یکی آن که در هر سه شب انجام می‌شود و دیگر آن که مخصوص هر شبی است.

اعمالی که در هر سه شب مشترک است:

۱- غسل. (مقارن غروب آفتاب، که بهتر است نماز عشاء را با غسل خواند.)

۲- دو رکعت نماز وارد شده است که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ و در روایتی است که از جای خود برنخیزد تا حق تعالی او و پدر و مادرش را بیامرزد.

۳- قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فیهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسماؤُکَ الحُسنی وَ ما یُخافُ وَ یُرجی اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار. پس هر حاجت که دارد بخواهد.

۴- مصحف شریف را بگیرد و بر سر بگذارد و بگوید: .  . .

بقیه در ادامه مطلب. . .

ادامه مطلب ...

میدونی چقد دیگه زنده ای؟! (داستان کوتاه )

هنوز هم بعد از این همه سال، چهره‌ی ویلان را از یاد نمی‌برم. در واقع، در طول سی سال گذشته، همیشـه روز اول مـاه کـه حقوق بازنشستگی را دریافت می‌کنم، به یاد ویلان می‌افتم ...

ویلان پتی اف، کارمند دبیرخانه‌ی اداره بود. از مال دنیا، جز حقوق اندک کارمندی هیچ عایدی دیگری نداشت. ویلان، اول ماه که حقوق می‌گرفت و جیبش پر می‌شد، شروع می‌کرد به حرف زدن ....

 

روز اول ماه و هنگامی‌که که از بانک به اداره برمی‌گشت، به‌راحتی می‌شد برآمدگی جیب سمت چپش را تشخیص داد که تمام حقوقش را در آن چپانده بود.

 

ویلان از روزی که حقوق می‌گرفت تا روز پانزدهم ماه که پولش ته می‌کشید، نیمی از ماه سیگار برگ می‌کشید، نیمـی از مـاه مست بود و سرخوش..

 

من یازده سال با ویلان هم‌کار بودم. بعدها شنیدم، او سی سال آزگار به همین نحو گذران روزگار کرده است. روز آخر کـه من از اداره منتقل می‌شدم، ویلان روی سکوی جلوی دبیرخانه نشسته بود و سیگار برگ می‌کشید. به سراغش رفتم تا از او خداحافظی کنم.

 

کنارش نشستم و بعد از کلی حرف مفت زدن، عاقبت پرسیدم که چرا سعی نمی کند زندگی‌اش را سر و سامان بدهد تا از این وضع نجات پیدا کند؟

 

هیچ وقت یادم نمی‌رود. همین که سوال را پرسیدم، به سمت من برگشت و با چهره‌ای متعجب، آن هم تعجبی طبیعی و اصیل پرسید: کدام وضع؟

 

بهت زده شدم. همین‌طور که به او زل زده بودم، بدون این‌که حرکتی کنم، ادامه دادم:

همین زندگی نصف اشرافی، نصف گدایی!!!

ویلان با شنیدن این جمله، همان‌طور که زل زده بود به من، ادامه داد:

تا حالا سیگار برگ اصل کشیدی؟

گفتم: نه !

گفت: تا حالا تاکسی دربست گرفتی؟

گفتم: نه !

گفت: تا حالا به یک کنسرت عالی رفتی؟

گفتم: نه !

گفت: تا حالا غذای فرانسوی خوردی؟

گفتم: نه !

گفت: تا حالا یه هفته مسکو موندی خوش بگذرونی؟

گفتم: نه !

گفت: خاک بر سرت، تا حالا زندگی کردی؟

با درماندگی گفتم: آره، .... نه، ... نمی دونم !!!

ویلان همین‌طور نگاهم می‌کرد. نگاهی تحقیرآمیز و سنگین ...

 

حالا که خوب نگاهش می‌کردم، مردی جذاب بود و سالم. به خودم که آمدم، ویلان جلویم ایستاده بود و تاکسی رسیده بود. ویلان سیگار برگی تعارفم کرد و بعد جمله‌ای را گفت. جمله‌ای را گفت که مسیر زندگی‌ام را به کلی عوض کرد.

 

ویلان پرسید: می‌دونی تا کی زنده‌ای؟

جواب دادم: نه !

ویلان گفت: پس سعی کن دست کم نصف ماه رو زندگی کنی.

قرآن باترجمه ی فارسی برای آندروید،دانلود

این نرم افزار بروی گوشی ها و یاتبلتهایی که سیستم عامل آندروید دارند کارمیکنه.


دانلود فایل i Quran pro 2.1.4


دانلود دیتا (قراردادن در مسیر sdcard/iQuran/meta )


در صورتی که میخواهید اسم سوره ها را به صورت عربی ببینید از Setting تیک Use Arabic surah Title را فعال کنید

برای اضافه کردن ترجمه فارسی فایل دیتا را دانلود کرده و ار حالت فشرده خارج کنید و فایل meta.dat  را در فولدر  sdcard/iQuran/meta کپی کنید. برای مشاهده ترجمه ها از بالای صفحه می توانید ترجمه دلخواهتان را دانلود کنید. 
برای ترجمه  استاد فولادوند Mohsin khan را انتخاب کنید
و برای ترجمه فارسى آیت اللّه مکارم Yusuf Ali رو انتخاب کنید

صوفیان رقص کنان باده مستانه زدند. . .



دوش دیدم که ملایک در میخانه زدندگل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوتبا من راه نشین باده مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست کشیدقرعه کار به نام من دیوانه زدند
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنهچون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
شکر ایزد که میان من و او صلح افتادصوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمعآتش آن است که در خرمن پروانه زدند
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقابتا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند

 

میلاد امام حسن مجتبی(ع) کریم اهل بیت(ع) مبارک


 نیمه ماه مبارک رمضان سال 1433 هـ.ق روزی است که نور چشم خاندان طهارت و پاکیزگی دیده به جهان گشود.
آری دقیق تولد قرة العین محمد و سبط اکبر اوست.
آری تولد ثانی ائمه هدی است.

ما را غلام کوی حسن آفریده اند
مبهوت و مات روی حسن آفریده اند
ما را پیاله نوش شرابش رقم زدند
مست از خم و سبوی حسن آفریده اند
خورشید را به این همه نقش و نگارها
از طلعت نکوی حسن آفریده اند
روشن ز نور روی مهش گشته روزها
شب را اسیر موی حسن آفریده اند
آری ز مقدمش همه جا بوی گل گرفت
گل را ز رنگ و بوی حسن آفریده اند
از انبیاء و اولیا همه را صف به صف ببین
مدهوش خلق و خوی حسن آفریده اند
میل نگاه هر چه گدایان شهر را
ولله سمت و سوی حسن آفریده اند


دانلود مولودی قشنگ امام حسن(ع)

غروب جمعه ها. . .



بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اباصالحِ المهدی

 

 

ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

 

مانند مرده ای متحرک شدم، بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت

می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آن چه که می خواستم گذشت

دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه ی من، مثل سَم گذشت

بعد از تو هیچ رنگ تغزّل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن، حتّی قلم گذشت

تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت

مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت

حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

14رمضان المبارک سال 67هجری شهادت مختار .


در 14رمضان المبارک سال 67هجری مختاربن ابی عبیده ثقفی به شهادت رسید.او مسلم بن عقیل نماینده امام حسین(ع) را پناه داد و یاری کرد و در کنار او ایستاد تا به دستور عبید الله بن زیاد روانه زندان شد....
بقیه در ادامه مطلب. . .

ادامه مطلب ...

بعضی اشک ها هستند. . .



بعضی اشک ها هستند


بی دلیل

بی بهانه

یک دفعه ای

نصف شبی. . .

عجیب

آدم را آرام می کند. . .

می گویند این اشک های بی بهانه سندشان به نام خداست