ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
از بهر گرفتاری ما زلف میارای / ما بسته ی دامیم تو فکر دگری کن..
دربین شعرهایی که داشتم و بلد بودم گفتم آماری بگیرم ببینم چندتاش برای زلف وپریشانی ست....دیدم بسیار است!
و عاشقی است و هزار مرض خخخ :وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من/تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من(سعدی عزیز)
امروز امتحانانمون تموم شد.و یه پروژه مونده که کلا بیخیالش شدیم ازبس بسی سخته!دیگه ازفردا میام خدمتتون میرسم ب شرط حیات انشالله. خیلی مخلصییم.شاعر شعرایی که گذاشتم اونایی ک میدونسم رو نوشتم. راسی اینم یادم اومد:
من بر سر آنم که به زلف تو زنم دست /تا سنبل زلف تو چه سر داشته باشد (صائب تبریزی)
البته من برق میخونم ولی خیلی شعردوس دارم. اصن ذوق کردم این شعرها رو نوشتم.شما چطور؟!