من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."
من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

چنان گیسو پریشان گشته در بادى...دلم؛ آشفته و حیران

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند
هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند...

گیسو در باد 
شعر کامل در ادامه مطلب... 
 
شاعر:مژگان عباسلو

ناگهان می‌آید و در سینه می‌لرزد دلت
هرچه جز یاد مرا با خاک یکسان می‌کند

اشک می‌داند غم افتاده‌ای مثل مرا
چشم تو از این خیانت‌ها فراوان می‌کند

با من از این هم دلت بی‌اعتناتر خواست، باش!موج را برخورد صخره کی پشیمان می‌کند؟

مثل مادر عاشق از روز ازل حسرت‌کش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می‌کند

عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
درد بی‌درمانشان را مرگ درمان می‌کند...