من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."
من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

آن را که وفا نیست ز عالم کم باد...

اندر دل بی‌وفا غم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

برو عشق از خدا آموز، که من دل را بر او بستم

برو راه وفا آموز، که من بار سفر بستم

دگر اینجا نمی مانم، رهایی از وفا جستم

برو عشق از خدا آموز، که من دل را بر او بستم

نمیخواهم تو را دیگر، بدان از دام تو رستم


پ/ن:عکس از خانم سحرمنصوری،خیابان ولی عصر تهران

پ/ن:بشنوید از اینجا باصدای شهرام شکوهی.

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران...

برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم

حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم

عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران

ساده دل من که قسم های تو باور کردم

 

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران

  ادامه مطلب ...

برفی سنگین نشست؛ درختی زیبا شد، درختی شکست!


بی هوا این بیت می آید در ذهنم:

عمری دگر بباید
بعد از وفات ما را
کاین عمر طی نمودیم
اندر امیدواری...
فکر میکنم، چیزی باید بیاید و حال و روزمان را سپید و روشن کند... 
این سیاهی ها... آه از این سیاهی ها...
دلمان گرفته،شاید از گرمای زیاد است.گاهی باید سرد بود.مثل برف.

پ.ن:داشتم آرشیو معروف عکسهایم را مرور میکردم خوردم به این عکس،باحس و حالمان جور آمد.حس وحالمان سرد بود.این بیت سردترش کرد.
واقعا این بیت"عمری دگر ببایدبعد از وفات ما را،کاین عمر طی نمودیم،اندر امیدواری..." وصف حالم است.یعنی شاه بیتی بود برایم.به طوری کلی درس عبرتی ست برایم. برای شما کاش نباشد.یاعلی