من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."
من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

یا عباس(ع)


اى حرمت قبله حاجات ما

یاد تو تسبیح و مناجات ما

تاج شهیدان همه عالمى

دست على، ماه بنى هاشمى

همقدم قافله سالار عشق‏

ساقى عشاق و علمدار عشق

سرور و سالار سپاه حسین

داده سر و دست براه حسین

عم امام و اخ و ابن امام

حضرت عباس علیه السلام

اى علم کفر نگون ساخته

پرچم اسلام برافراشته

مکتب تو مکتب عشق و وفاست‏

درس الفباى تو صدق و صفاست

......


روز نهم ماه محرم که معروف به تاسوعا است، آخرین روزى بود که امام حسین علیه السلام و یارانش شبانگاه آن را درک کرده بودند و این روز به شب عاشورا پیوند خورد. بدین جهت در نزد مسلمانان و محبان اهل بیت علیهم السلام از اهمیت بالایى برخوردار است . مسلمانان تاریخ ساز ایران اسلامى همچون بسیاری از مسلمانان سراسر گیتی، این روز را منتسب به غیرت ا... و ساقی دشت کربلا، حضرت ابوالفضل العباس (ع) میدانند،  بسان روز عاشورا گرامى داشته و به سوگوارى مى پردازند.

تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ایثار و ادب و دلاوری و وفا و حقگزاری عباس بن علی(ع) است و با گذشت بیش از هزار و سیصد سال ، هنوز تاریخ، روشن از کرامتهای اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است.

آن سردار فداکار با لبی تشنه و جگری سوخته، پا به فرات گذاشت، امّا جوانمردی و وفایش نگذاشت که او آب بنوشد و امام و اهل ‏بیت و کودکان تشنه کام باشند. لب تشنه از فرات بیرون آمد تا آب را به کودکان برساند.

خود از آب ننوشید و فرات را تشنه لبهای خویش نهاد و برگشت و دستِ عطش فرات، دیگر هرگز به دامن وفای عباس نرسید. این ایثار را کجا می‏توان یافت و این همه فداکاری مگر در واژه میگنجد و با کلام قابل بیان است؟

دستان ابواالفضل(ع) قلم شد و این دستها برای آزادگان جهان علم گشت و عباس آموزگار بی بدیل فتوّت و مردانگی در تاریخ شد. و چه به حق او را غیرت ا... العظمیم نامیده اند.

ماه عزا رسیده و دل ها پر از غم است مشکی به تن کنید که ماه محرّم

ماه عزا رسیده و دل ها پر از غم است


مشکی به تن کنید که ماه محرّم است


پیراهن سیاه عزاداری حسین

احرام نوکری تمامی عالم است

ماه محرّم آمده خیمه به پا کنید

دلهای ما حسینیّه ی بزم ماتم است

هر کس برای بزم عزا کار می کند

مُزدش بُوَد دست کسی که قدش خم است

شکر خدا که حضرت زهرا مرا خرید

لطف و عطای او به گدایش دمادم است

دریای چشممان چقدر موج می زند

یعنی بساط گریه ی ما هم فراهم است

شکر خدا که از غم ارباب بی کفن

چشمم شبیه چشمه ی جوشان زمزم است

آقا قسم به نام تو ما با شما خوشیم

بی تو برای ما همه عالم جهنّم است

گریه برای داغ تو رزق حلال ماست

این اشک ها به زخم عمیق تو مرهم است

بزم تو را به عالم و آدم نمی دهیم

هیئت برای ما به خدا عرش اعظم است

شش گوشه ی حریم تو بیت الحرام ماست

یعنی به داغ اعظم تو سینه مَحرم است

هر کس که دید گوشه ای از روضه های تو

گر خون چکد ز چشم ترش باز هم کم است

محرم می آید...


محرم آمد و دل می تپد برای حسین

شعار بزم سخن نام دلگشای حسین

 

عروج پاک حسین است افتخار زمان

و جادوانه ترین عشق با ندای حسین

 

نماز عشق چه شیرین و با شکوه بود

اگر چه غرق به خون است دست‌های حسین

 

شنید نغمه ی تکبیر جبرئیل حزین

به سجده گاه ادب گشت هم صدای حسین

 

ز بردباری خورشید بسی عجیب باشد

که ذره، ذره نگردید در عزای حسین

 

صدای شبنم مهتاب با نسیم سحر

ز شوق بوسه ببارید بر لقای حسین

 

ستاره ها همه خاموش در حریم سپهر

ز آه ناله ی طفلان و اقربای حسین

 

مرام راه حسین است درس مکتب ما

به عاشقان وفادار بر ولای حسین

 

درود بر همه ی شاهدان و جان بازان

علی الخصوص بر سقای با وفای حسین

 

بهانه شمع بود صادقانه پروانه

کند به شیوه عشاق جان فدای حسین

 

حسین سرچشمه مهر و وفا بود

و نور دیدگان مصطفی بود

 

و آن گنجینه شهر مدینه

نصیب خاک پاک کربلا بود

مردِ مردان علی(ع)...


چون نامه ی اعمال مرا پیچیدند
بردند به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود ولی
آن را به محبت علی بخشیدند
عیدتان مبارک

میلاد امام هادی ع مبارک



ون دل میان زلف کسی ساده گم شدم

شکر خدا اسیر امام دهم شدم

 

امام هادی علیه السلام:

فروتنى چنان است که با مردم چنان کنى که دوست دارى با تو آن کنند.

(محجّة البیضاء، 5/225)

 

ما را غلام حضرت هادی نوشته اند

دیوانگان غیر ارادی نوشته اند


امام هادی

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید....


ای قوم به حج رفته کجایید کجایید



معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار



در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید



هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید



یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتید



از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید



یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد



افسوس که بر گنج شما پرده شمایید

شهادت امام محمدباقر، باقرالعلوم (ع) تسلیت باد...



مورد کلمه «باقر» می گوید : «تبقر» ، داشتن علم و مال زیاد را گویند و به محمد بن علی بن حسین بن علی علیه السلام بدان جهت باقر گفته می شود که آن حضرت علم را شکافت واصول آن را مشخص و طرز استنباط فروع علم از اصول آن را بیان فرمود.

ادامه مطلب....

ادامه مطلب ...

شهادت امام جوادالائمه تسلیت باد


میان حجره غریبانه دست و پا می زد                         و گاه مادر مظلومه را صدا می زد

صدای ناله ی او: «آه سوختم ،جگرم»                       شراره ها به دل حضرت رضا می زد

 

امام جواد علیه السلام:

ارزشمندترین عبادت ها، (همراه با) اخلاص است.

(تنبیه الخواطر، ص 428)


شنیده ام که گدا موج می زند به درت                                  سرای جود تو خالی ز مستمند مباد

و خود مراد منی، پس چه حاجت است به باب                        به جز به سوی تو این ناله ها بلند مباد


انشالله به حق امام جواد ع همه مون عاقبت بخیربشیم و همه مریض ها شفا پیدا کنن...........

یا مولانا ادرکنا....

التماس دعا...

روز جهانی سالمندان گرامی باد


خمیده پشت از آن دارند پیران جهاندیده  

که اندر خاک میجویند، ایّام جوانی را


این روز را نمیدونم تبریک بگم یا....انشالله به یادشون باشیم و به دیدارشون بریم..............


دل در پی عشق دلبران است هنـوز
وز عمرِ گذشته در گمان است هنوز

گفتیم که ما و او به هم پیر شویم
ما پیر شدیم و دل جوان است هنـوز



زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم؟!

زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم؟
گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم 

من نه منم
چونک من از دست شدم در ره من شیشه منه
ور بنهی پا بنهم هر چه بیابم شکنم 

زانک دلم هر نفسی دنگ خیال تو بود 
گر طربی در طربم گر حزنی در حزنم 

تلخ کنی تلخ شوم لطف کنی لطف شوم
با تو خوش است ای صنم لب شکر خوش ذقنم

اصل تویی من چه کسم؟ آینه‌ای در کف تو
هر چه نمایی بشوم آینه ممتحنم 

تو به صفت سرو چمن من به صفت سایه تو 
چونک شدم سایه گل پهلوی گل خیمه زنم 

بی‌تو اگر گل شکنم خار شود در کف من 
ور همه خارم ز تو من جمله گل و یاسمنم 

دم به دم از خون جگر ساغر خونابه کشم
هر نفسی کوزه خود بر در ساقی شکنم 

دست برم هر نفسی سوی گریبان بتی
تا بخراشد رخ من تا بدرد پیرهنم 

لطف صلاح دل و دین تافت میان دل من
شمع دل است او به جهان من کیم او را لگنم
 

هشتم مهر روز بزرگداشت مولوی گرامی باد. 

ماکه کاری نکردیم براش تو ایران ولی یه ذره سرچ کنید ببینیدترکیه چه کرده....... 

جای تاسف داره برای ما که حتی شاعرها و بزرگان کشور و تاریخمون را هم دارن به سرقت میبرن و ما هیچ جز نگاه و افسوس نداریم که انجام دهیم....... 

انشالله یه روز خوب بیاد که اینجور نباشیم....