من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."
من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

در میان کوه سوزن کاه را گم کرده ام....

 باز هم تسبیح بسم الله را گم کرده ام
شمس من کی می رسد؟ من راه را گم کرده ام
طره از پیشانی ات بردار ای خورشید من
در شب یلدا مسیر ماه را گم کرده ام
در میان عاقلان دنبال عاشق گشته ام
در میان کوه سوزن کاه را گم کرده ام
زندگی بی عشق، شطرنجی است در خورد شکست
در صف مشتی پیاده شاه را گم کرده ام
خواستم با عقل راه خویش را پیدا کنم
حال می بینم که حتی چاه را گم کرده ام
زندگی آن قدر هم در هم نبود و من فقط
سرنخ این رشته ی کوتاه را گم کرده ام

آخ آقا امام رضا ع دلم میخاد بیام روی سنگهای مرمر حرمت کنار ضریحت بشینم همینجوری.....تو مزه ی بهتشتتو چشوندی بما.....مارا دوباره بطلب
خیلی وقت بود خواسم این شعرو بذارم.خیلی قشنگه. شاعرش هم علیرضا بدیع عزیز هس.
التماس دعا

اهل دلی به فکر دل ما نمی شود

بس کن چه قدر خیره به امواج می شوی؟
دریا که مثل چشم تو زیبا نمی شود

خیره به امواج 
ادامه مطلب ...

گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!

طرّه آشفته -چنین- در گذرِ باد، مرو 
که پریشانیِ زلف تـو، پریشـانم کرد

شعر از:صحبت لاری
عنوان ازحسین زحمتکش (گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!/ معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها )

چتر برای چه .. خیال که خیس نمی شود....

 تو نیستی دل این چتر، وا نخواهد شد 
غمی ست باران... وقتی هوا، هوای تو نیست...!

اصغز معادی

دوست دارم جستجو در جنگل موی تو را


دوست دارم جستجو در جنگل موی تو را
از خدا چیزی نمی خواهم به جز بوی تو را

دختر زیبای جنگل های آرام شمال!
از کجا آورده دست باد گیسوی تو را؟

آستینت را که بالا داده بودی دیده اند
خلق رد بوسه ی من روی بازوی تو را

چشمهایت را مراقب باش، می ترسم سگان
عاقبت در آتش اندازند آهوی تو را

کاش جای زندگی کردن در آغوشت، خدا
قسمتم می کرد مُردن روی زانوی تو را...
*شعر از "ناصر حامدی"

بسی زیبا بود این شعر.آدم حس عاشقی بهش دس میده خخخخ
خیلی وقت پیش حفظش کرده بودم برای عشقمان بخوانیم انشالله در آینده هههه

محرم و قریه ی ما...


سلام به همه دوستان عزیز

حال شما؟

اگر از حال من پرسی....

خب به هرحال.شکرخدا. من کم میام چون شنبه تا دوشنبه سرکارم وقتیم اومدم دیگه فقط میافتم و خواب...

سه شنبه تا5شنبه هم تاشب دانشگاهم...کلا دیگه جس و حالی نمیمونه برای نت......

خب نبود ماهم که حس نمیشه.خداروشکر.بگذریم...

عزاداری هاتون قبول انشالله. ما هرجا رفتیم به یادتون بودیم....

تاسوعا عاشورا طبق روال هرساله من رفته بودم به قول بچه ها دهات خودمون! خیلیم خوبه.جای شماخالی.حالا یه سری رسم و رسوم دارن میگم.

روزتاسوعا که آش حلیم میپزن اول صبح همه میگرن...بعدش زیارت عاشورا و دعا....تا ساعت9 دسته زنجیرزنی برمیدارن...

روستای ما دوتا امام زاده داره .یعنی دوتا زیارت و سه تا امام زاده.دوتاشون فرزندان امام حسن مجتبی ع هستن و یکیشون هم فرزنده حضرت زینب س که بهشون علی زینبی هم میگن.خلاصه از امام زاده کنارحسینه به سمت زیارتها دسته برمیدارن....ظهرهم وقت نماز برمیگردن و بعدنماز ناهار هم میخورن هییت... بعد عصرهم همینطور....

روز عاشورا یذره فرق داره...ظهر بعدناهار نخل را برمیدارن که قدمت زیادی داره.....نخل هم سنت هایی داره....مثلا چندتا پایه داره و هر پایه ش یه نفری قدیم بانی اون بوده و به بچه هاش ارث رسیده... یه پایه های نخل هم از پدربزرگ خدابیامورزه من بوده....ولی خب من حس ریاست یا ارثی بهش ندارم اخه بعضی ها سر رفتن زیرنخل و نخل برداری تعصباتی دارن...ولی من میگم این مال امام حسین ع هس و فرق نداره کی بره پایه ش رو بگیره... مادربزرگم میگفت توهم برو پایه نخل رو بگیر ...یه سال رفتم ازبس گفت....دیگه نرفتم!!له شدم!!الان خوبم نگران نشین تورخداامسال که اصن نشد چون کمک فیلم بردار هییت عکس میگرفتم...خیلی عکس گرفتم و چندتاشو گذاشتم شماهم ببینید..بازهم اگه حسش بود میذارم...

خلاصه نخل رو میذارن کنار زیارت....هیت روستای کناری ظهر میان و ما ازشون استقبال میکنیم...اونا زیارت ندارن...میان باهم دسته برمیداریم فقط هم روز عاشورا....خلاصه خیلی قضیه داره خوده این هم...خلاصه بعد از این ما اونارو بدرقه میکنیم برن...

بعد میاییم نخل رو برمیداریم به سمت زیارت دیگه... و بعد میاریمش سرجاش...این نمادی از تابوت ارباب بی کفن هست...

عکساشو گذاشتم.خلاصه گفتم خیلی...راسی این عکسه دخترخانمی که گرفتم خیلی قشنگه...اصن نفهمیدم آخرش بچه ی کی بودش.خدا حفظش کنه برا پدرمادرش...شما کدوم عکسو میپسندین؟! 

ادامه مطلب ...

شکر خدا که درد مرا نامتان دواست...

دل را به بال شال عزا بسته ام مگر  
یک شب ببینمش که روی گنبد طلاست

 


شعرکامل در ادامه مطلب.شعر از حسن لطفی.

التماس دعا

ادامه مطلب ...

نام حسین صد مرده زنده می کند...

اصلا حسین ع جنس غمش فرق می کند

این عشق،پیچ و خمش فرق می کند...


سلام.عزاداری هاتون قبول حق.

ماراهم از دعای خیرتون فراموش نکنید.

چندوقتی بود خاسم بگم اینو نشد،ولی چ خوب بود ازهم خبر میگرفتیم بیشتر.

از دوستایی که بودن و نیستن، یه خبر میگرفتیم حداقل میگفتیم فلانی توکجایی،نیسی؟! مشکلی پیش اومده برات؟!

یک ماهی میشه یه دوستای وبلاگی مون برادرعزیزشون رو از دست دادن و من خبر داشتم ونگفتم.خیلی سوگ سختی بوده.مخصوصا برای یه خواهر! خدایش بیامرزد.انشالله در این شبهای عزیز سر سفره ی امام حسین ع باشن و انشالله خدا به خودشون و پدر ومادر وخانواده شون صبر عطا کنه. هرکدومتون میتونین لطف کنید یه فاتحه و صلوات براشون بخونید

التماس دعا

آن را که وفا نیست ز عالم کم باد...

اندر دل بی‌وفا غم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

یا حسین (ع)

دوباره محرم...

کاش میشد حسینی باشیم... من خودم که از محرم به شخصه چیزی جز یه نوحه و عزاداری و به قول بچه ها شام ش حالیم نیس. و صد حیف که به ما بیشتر تشنگی حسین( ع )را گفته اند!! به قول شریعتی:حسین (ع)بیشتر از آنکه تشنه ی آب باشد تشنه ی لبیک بود!!

من خودم پارسال محرم یه تصمیم گرفتم و کتاب حماسه حسینی شهید مطهری رو قصدکردم بخونم!و سه جلدش رو خوندم و یه جلسه هم خلاصه ش رو توی کلاس درس اخلاق دانشگاه کنفرانس دادم.میتونید برای کامپیوتر دانلودش کنید و یا برای گوشی های آندروید از اینجا

خیلی عالی بود.اصلا دیدم نسبت به خیلی نوحه ها و مداحی های غلط باز و روشن شد.به شماهم توصیه میکنم بخونید.خیلی از واقعیت ها و هدف های امام حسین ع از قیامش و انحرافهایی که به مرور زمان در مداحی ها و منبرها به وجود اومده را گفته.بنظر من که عالی بود.

اگه اونو خوندید کتاب "لوءلوء و مرجان" را امسال محرم بخونید.که خودم اگه وقت کنم میخام بخونمش کامل.

التماس دعا