من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

دمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم؟!

فرورفت از غمِ عشقت
دمم
دم می‌دهی
تا کی؟!



دمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم؟!


حافظ

کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت

آن ترک پری چهر که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت

تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت


دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید
هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت

ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه
زان پیش که گویند که از دار فنا رفت


این شعرو خیلی دوس دارمعکسشم فکرکنم قشنگه که انتخاب کردمسلیقه م خوبه؟!

حضرت حافظ


ساعت‌های ِ بارانیِ خیابانی که با هم قدم نزدیم...

چه قدر خیابان که با هم نرفتیم
چه قدر پیاده رو که با هم قدم نزدیم
چه قدر من که بی تو خیال کرد زنده است...

عنوان از:سیدمحمد مرکبیان

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

الا یا ایها الساقی، أدر کأسا و ناولها

 که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها


http://raze-sarbaste.persiangig.com/new2/132785888983676838_1EAtTMcj_c.jpg


آنجا که از آن ساده گذشتی از من

روزی خودم را
به کوچه‌باغ ِ یادت
می‌آورم

آنجا که از آن
ساده گذشتی
از من

بی آنکه خواسته باشی

بی آنکه خواسته باشی
پیامبری هستی

و معجزه ات تنها
تصویر کوچکی است در قاب پنجره ام.



تصویر دختــری که هنوز
شیطنتش،
قاصدکی کوچک را تا پیچ کوچه دنبال می کند
و گیسوانش در باد
سرچشمه تمام رودهایِ زمین است.

دوباره صوت اذان و دوباره نقاره دوباره از همه دنیا چه ساده می گذرم

دوباره گنبد زرد و دوباره شوق حرم
دوباره بغض عجیب و منم که در به درم

دوباره ضامن آهو دوباره عشق رضا
دوباره بهر غلامی منم که در سفرم

دوباره پنجره فولاد و باز حس غریب
دوباره کفتر چاهی دوباره چشم ترم

دوباره سر به گریبان دوباره شوق رواق
دوباره شوق زیارت دوباره خون جگرم

دوباره گوشه ی دنجی نشسته ام ساکت
به زائـران شـما عاشـقانه می نگرم

دوباره صوت اذان و دوباره نقاره
دوباره از همه دنیا چه ساده می گذرم

دوباره بعد نمازم دلم به سوی شماست
اگر دلم نخریدی بگو کجا ببرم

دوباره گریه ام آقا دوباره روی سیاه
دوباره غرق تمنا برای یک نظرم
شاعر: دوست خوبم علی صفری

انشالله همین ماه عزیز بریم مشهد الزضا(ع)
التماس دعا

بی عمر زنده‌ام من و این بس عجب مدار

گفتی که
رفته رفته چو عمر
آیمت به سر

عمرم زدیر آمدنت
رفته رفته رفتــــ....

عنوان از حافظ:
بی عمر زنده‌ام من و این بس عجب مدار  روز فراق را که نهد در شمار عمر؟!

مبارک باد آمد ماه روزه رهت‏ خوش باد، ای همراه روزه

رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا 
مستعد سفر شهر خدا کرد مرا 

از گلستان کرم طرفه نسیمى بوزید 
که سراپاى پر از عطر و صفا کرد مرا 

نازم آن دوست که با لطف سلیمانى خویش 
پله از سلسله دیو دعا کرد مرا 

سلام به همه ی دوستان گلم
خیلی مخلصیم
امروز امتحانام تموم شدهخلاصه دوان دوان اومدم نت و دیدم که نتم قطعه!!
خلاصه با تلاش فراوان عصر وصل شدحالا انشالله میام به همه سرمیزنم!!
این شکلکها هم خیلی دخترونه و خز هسن میدونم!!
التماس دعااااااااا

ماه شعبان

ماه شعبان
منه از دست قدح
کاین خورشید
از نظر
تا شب ِ عید ِ رمضان
خواهد شد! 
-حافظ-

  
امیدوارم از باقی مونده ی این ماه استفاده ببرین و التماس دعا دارم از همتون. سر سفره های افطار ماه شعبان تون ماراهم فراموش نکنید.
 
پ.ن:این مطلب به طورخودکار و با تنظیم قبلی ارسال شده.