همیشه از حرمت، بوی سیب می آید
صدای بال ملائک، عجیب می آید!
سلام! ضامن آهو، دل شکسته من
به پای بوس نگاهت، غریب می آید
نگاه زخمیِ تو، تا بقیع بارانی است
مگر ز سمت مدینه، طبیب می آید؟!..
به پای در دلت، ای غریبه تنها
علی(ع) ز سمت نجف، عنقریب می آید
طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.
کبوتر دل من، بی شکیب می آید
برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد
چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید.
"خدیجه پنجی"
دل من زندونیه، تویی که تنها میتونی
قفسو وا کنی و، پرنـده رو، رها کنـی
میشه کنج حرمت، گوشه قلب من باشه؟
میشه قلب منو، مثل گنبدت طلا کنـــــی؟
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هر کس میان صحن حرم راه میرود
از هر چه غصه دارد و غم میشود رها
هر سایلی به خدمت این شاه میرود
وقتی فرشتههای حرم بال میزنند
از سینههای شعلهزده آه میرود
اینجا بهشت روی زمین فرشتههاست
از کوی تو فرشته به اکراه میرود
خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنیست
هر شب به پایبوسی آن ماه میرود
بابالجواد راه ورودی به قلب توست
حاجت رواست هرکه از این راه میرود
فاطمه نانی راد
انشالله ماهم قسمت شه بریم از باب الجواد وارد شیم