من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

مرا هم گریه می باید...

تو هم همرنگ و همدرد منی، ای باغ پاییزی
تو هم بی برگ و من هم چون تو، بی برگم

چو می پیچد میان شاخ هایت هوی هوی باد
بگوشم از درختان های های گریه می آید

مرا هم گریه می باید
مرا هم گریه می شاید

کلاغی چون میان شاخه های خشک تو فریاد بردارد
به خود گویم کلاغک در عزای باغ، عریان تعزیت خوان است
و در سوگِ بزرگِ باغ، گریان است...