من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."
من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

ماییم و نوای بی نوایی... بسم الله اگر حریف مایی....

من تماشای تو می کردم و غافل بودم

کز تماشای تو خلقی به تماشای منند!

من تماشای تو می کردم و غافل بودم

کز تماشای تو خلقی به تماشای منند!

گفته بودی که چرا محو ِ تماشای منی

و چنان محو که یکدم مُژه بر هم نزنی

مُژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود

ناز ِ چشم تو بقدر مُژه بر هم زدنی..

هوشنگ ابتهاج

و سعدی :

پرتو نور ِ روی تو، هر نفسی به هر کسی / می رسَد و نمی رسَد، نوبت ِ اتصال ِ ما..


سلام.امروزم یه روز خاصه....یه روزعالی.تقدیم به اونی که این روزو خاص کرده

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی...

تو مـاهــی و من مـــاهی  این برکه ی کاشی
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی

آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی

پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی

ای باد سبک سار مرا بگذر و بگذار
هشدار که آرامش ما را نخراشی

هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگی ست چه باشی، چه نباشی


خیلی آهنگ و شعرشو دوس دارم. یه حس خوبی داره ...
تقدیم به ماه خودم

"من از آن روز که در بند ِ توأم آزادم / پادشاهم که به دست ِ تو اسیر افتادم"


سکه ام هرچند افتاده ست از رونق ولی،

بـاز هم نـاز ِ تــو را هر جـور بـاشد می خــرم..


*شاعر "جواد منفرد"

عنوان هم از سعدی عزیز

من عاشق روی تو نگارم یارا*



آه ﮐﻪ ﭼﻘﺪر ﻣﻦ ﺣﺴﻮدم
ﺣﺴﻮد ﺑﻪ ﺧﻮدم 
و ﺣﺴﻮد ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺗﻤﺎم زﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﯽ
از آن رو ﮐﻪ ﻣﻨﯽ داری
ﮐﻪ او ھﻤﭽﻮن ﺗﻮﺋﯽ دارد 
امام علی علیه السلام: 
زنهار که از مردم خرده گیری و با نفس خودت مدارا کنی که در این صورت گناهت بزرگ شود و از پاداش محروم گردی.
کاملا باربط: و مولانا :میگه حسودان را ز غم آزاد کردم/دل گله خران را شاد کردم.و خوشحالم که حسود داریم این نشون میده ما
یه چیزی داریم که دیگری حسرتشو میخوره.پس باید قدرشو بیشتر بدونیم...نه که حسادت خوب باشه.ادم حسود 
تو آتش حسرت خودش میسوزه ولی به ما نشون میده باید قدر اون چیزو داشته باشیم .
*من عاشق روی تو نگارم یارا/وز چشم خوش تو شرمسارم یارا

گفتند که باز روسری ات را تکانده ای!

                                                             
                                                             دیوانه ی حجاب تو و چادرت شدم
اما بدون روسریم دوست دارمت  


"محمد رفیعی"

شیرین نخند!

تو را به آبادی چشم هات نخند

خنده هات مرض دارد

آدم را بیمار می کند

آخر آدم گناه دارد به خدا ...

یک بار حوا

یک بار شیرین

یک بار لیلا

حالا تو . . .


شاعر:فاضل شاهچراغ ،شعرکامل ادامه مطلب
 
ادامه مطلب ...

با من که به چشم تو گرفتارم و بیمار...

خورشید را هم به بازی گرفته‌اند چشم‌هات

هی رنگ می‌بازد

گرم و سرد می‌شود هوایِ زمین.

حالا من هیچ، خورشید هیچ؛ اما..

       چه گناهی کرده‌اند بی‌چاره مردم؟!(رضاکاظمی)


ویا به قول شاعر:با من که به چشم تو گرفتارم و بیمار/حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج...(شاعر؟)

هر روز که می گذرد...

خلاصه اخبار جهان

هر چه که می خواهد باشد

حالا 

که جهان من در تو خلاصه می شود.

نسترن وثوقی 


سلام به همه ی دوستان عزیز

ببخشین خیلی وقته نیومدم و شما اومدین و من نظرات راهم نتونسم جواب بدم.راسش این ترم خیلی درسام سنگین بود و بعددوماه امتحان و میانترم و... امروز تموم شد بلاخره.

انشالله که خوبین همه.

میام به همتون جواب میدم و سرمیزنم.

مرسی از حضورتون

آه از شوخی چشم تو ، که خونریز فلک...

آه چشمه ی طوسی
آه چشم ویروسی
بعد از این به هر دردی
مبتلا بشم خوبه
مبتلا بشم مُردم
مبتلا نشم مُردم

بشنوید با صدای چاوشی
عنوان:آه از شوخی چشم تو ، که خونریز فلک /دید این شیوه ی مردم کشی و یاد گرفت 

چرخ و زمین آیینه ای وز عکسماه روی تو

این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمده

 سرمست و نعلین در بغل در خانه ما آمده

خانه در او حیران شده اندیشه سرگردان شده

صد عقل و جان اندر پیشبی دست و بی پا آمده

ای دلنواز و دلبری کاندرنگنجی در بری 

ای چشم ما از گوهرت افزون ز دریا آمده

چرخ و زمین آیینه ای وز عکس ماه روی تو

 آن آینه زنده شده و اندر تماشا آمده

خاموش کن خاموش کن از راه دیگر جوش کن 

ای دود آتش های تو سودای سرها آمده


چندی پیش میخواسم این مطلبو بذارم نشد!