من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."
من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

من از آن روز که در بند تو ام آزادم. . .

آزادترین فردی وقتی که نگی "ای کاش..."

ز اشک دیده نوشتم هزار نامه برایت.

من پیر شدم، دیر رسیدى، خبرى نیست 
مانند من آسیمه سر و دربدرى نیست 

بسیار براى تو نوشتم غم خود را
بسیار مرا نامه، ولى نامه برى نیست  

یک عمر قفس بست مسیر نفسم را
حالا که درى هست مرا بال و پرى نیست 

حالا که مقدر شده آرام بگیرم
سیلاب مرا برده و از من اثرى نیست 

بگذار که درها همگى بسته بمانند
وقتى که نگاهى نگران پشت درى نیست 

بگذار تبر بر کمرِ شاخه بکوبد
وقتى که بهار آمد و او را ثمرى نیست 

تلخ است مرا بودن و تلخ است مرا عمر 
در شهر به جز مرگ متاع دگرى نیست


ناصر حامدی
* عنوان از بیت: ز اشک دیده نوشتم هزار نامه برایت...مگر که نامه بیچارگان جواب ندارد؟
پ.ن:دیگه به احتمال زیاد مدتی طولانی نسبتا نیسم.البته یه مطلب برای عیدغدیر مولامون علی(ع) گذاشتم اتوماتیک آپ میشه.
التماس دعای خیرتون.